نوشته شده توسط : kaka

 وقتي کسي رو دوس داري،حاضري جون فداش کني


حاضري دنيارو بدي، فقط يه بار نيگاش کني

به خاطرش داد بزني،به خاطرش دروغ بگي


رو همه چي خط بکشي،حتّي رو برگ زندگي


وقتي کسي تو قلبته،حاضري دنيا بد بشه


فقط اوني که عشقته،عاشقي رو بلد باشه


قيد تموم دنيارو به خاطرِ اون مي زني

خيلي چيزارو مي شکني ، تا دل اونو نشکني

حاضري که بگذري از دوستاي امروز و قديم

امّا صداشو بشنوي ، شب از ميون دوتا سيم

حاضري قلب تو باشه ، پيش چشاي اون گرو

فقط خدا نکرده اون ، يه وقت بهت نگه برو

حاضري هر چي دوس نداشت ، به خاطرش رها کني

حسابتو حسابي از ، مردم شهر جدا کني

حاضري حرف قانون و ، ساده بذاري زير پات

به حرف اون گوش کني و به حرف قلب باوفات

وقتي بشينه به دلت ، از همه دنيا مي گذري

تولّد دوبارته ، اسمشو وقتي مي بري

حاضري جونت و بدي ، يه خار توي دساش نره

حتي يه ذرّه گرد وخاک تو معبد چشاش نره

حاضري مسخرت کنن ، تمام آدماي شهر

امّا نبيني اون باهات ، کرده واسه يه لحظه قهر

حاضري هر جا که بري ، به خاطرش گريه کني

بگي که محتاجشي و ، به شونه هاش تکيه کني

حاضري که به خاطر ، خواستن اون ديوونه شي

رو دست مجنون بزني ، با غصه ها همخونه شي

حاضري مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن

ديوونه هاي دوره گرد ، واسه تو دس تکون بدن

حاضري اعتبارتو ، به خاطرش خراب کنن

کار تو به کسي بدن ، جات اونو انتخاب کنن

حاضري که بگذري از ، شهرت و اسم و آبروت

مهم نباشه که کسي ، نخواد بشينه روبروت

وقتي کسي تو قلبته ، يه چيزقيمتي داري

ديگه به چشمت نمي ياد ، اگر که ثروتي داري

حاضري هر چي بشنوي ، حتي اگه سرزنشه

به خاطر اون کسي که ، خيلي برات با ارزشه

حاضري هر روز سر اون ، با آدما دعوا کني

غرورتو بشکني و باز خودتو رسوا کني

حاضري که به خاطرش ، پاشي بري ميدون جنگ

عاشق باشي اما بازم ، بگيري دستت يه تفنگ

حاضري هر کي جز اونو ، ساده فراموش بکني

پشت سرت هر چي مي گن ، چيزي نگي گوش بکني

حاضري هر چي که داري ، بيان و از تو بگيرن

پرنده هاي شهرتون ، دونه به دونه بميرن

وقتي کسي رو دوس داري ، صاحب کلّي ثروتي

نذار که از دستت بره ، اين گنجِ خيلي قيمتي 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 335
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

معشوقی از عاشقش پرسید...من قشنگم؟ عاشق جواب داد ...نه .

 

 پرسید ... دلش میخواد با اون باشه؟ باز جواب داد ... نه . . . پرسید:اگه ترکت کنم 

 

گریه میکنی؟  گفت:... نه . معشوق با چشمان پر از اشک می خواست عاشق

 

 رو ترک کنه که عاشق  دست معشوق رو گرفت و گفت: تو قشنگ نیستی

 

بلکه زیبایی ... من نمیخوام با تو باشم من نیاز دارم با تو باشم ... اگه بری

 

 گریه نمی کنم ... میمیرم...............

 

 



:: بازدید از این مطلب : 345
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

 

نشسته ام به روی ابر خاطرات

ساکت وخموش

و فقط یاد توست که هر لحظه موسیقی قلبم را می نوازد

و شیرینی روزهای با تو بودن  گهگاهی صورتم را نوازش می کند

چه قدر دلم برایت تنگ است نازنینم...

شب روی جاده نمناک می خوانم هر مهتاب تو را

و تو آرام می آیی و می نشینی در سکوت سینه ام

زیر لب با شوق صدایت می زنم

و تو دست در دستم می نهی

و چشمهای فسونگرت می برد مرا...

گوش کن نبضم از طغیان خون متورم شده است

و تنم از وسوسه ای می سوزد

تو را می خواهم برای بودنت ...ماندنت...همیشه و همیشه

 

 



:: بازدید از این مطلب : 337
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

 صدایت در گوشم زمزمه میشود.........

 

ونگاهت در ذهنم مجسم ولی...

 

من تو رامیخوام نه خیالت.........

 




:: بازدید از این مطلب : 317
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

عزیزم این قلب کوچک و شکسته و پر از عشق من تنها هدیه ای است از طرف من به
  تو.............

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

 براش بنويس دوستت دارم آخه مي دوني آدما گاهي اوقات خيلي زود حرفاشونو از ياد مي برن ولي يه نوشته , به اين

 

  سادگيا پاک شدني نيست . گرچه پاره کردن يک کاغذ از شکستن يک قلب هم ساده تره ولي تو بنويس .. تو ... بنوي

 

 



:: بازدید از این مطلب : 336
|
امتیاز مطلب : 60
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

اگر می تونستم توی دنیا یه چیز دیگه باشم

 

می خوام اشک تو باشم

 

که تو چشمات متولد بشم

 

روی گونه هات زندگی کنم و روی لبت بمیرم

 

همین، فقط بمیرم ...

 

 



:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 63
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

كاش آسمان حرف كوير را مي فهميد و اشك خود را نثار گونه هاي خشك كوير مي كرد.

 

كاش دلها آنقدر خالص بودند كه دعا ها قبل پائين آمدن دستها مستجاب مي شدند.

 

كاش مهتاب با كوچه هاي تاريك شب آشنا تر بود.

 

كاش بهار آنقدر مهربان بود كه باغ را به دست خزان نمي سپرد.

 

كاش در قاموس غصه ها ، شكوه لبخند در معني داغ اشك گم نمي شد.

 

كاش مرگ معناي عاطفه را مي فهميد...

 

 



:: بازدید از این مطلب : 353
|
امتیاز مطلب : 58
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

میدونی چراوقتی میخوای بری تورویا چشمهات رومیبندی؟؟؟؟

 

 وقتی میخوای گریه کنی چشمهات رو میبندی؟؟؟

 

 وقتی میخوای کسی رو ببوسی چشمهات رو میبندی؟؟؟؟

 

  چون قشنگ ترین چیز های این دنیا قابل دیدن نیست............

 

 



:: بازدید از این مطلب : 314
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : kaka

هر وقت تونستی برفها رو مشکی کنی

 

 هر وقت تونستی پر کلاغ رو سفید کنی

 

 هر وقت تونستی آتیش رو بوس کنی

 

 هر وقت تونستی توی آب نفس عمیق بکشی

 

بدون من هم می تونم فراموشت کنم..........

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 341
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 24 بهمن 1388 | نظرات ()